متاسفانه وضعیت تملق در سیمنای ما و اصولاً فرهنگ ما به وضعیت بحرانی خود رسیده است.
وضع دردناک زمانی است که آقایان ادعا می کنند بر اساس اصول و مبانی مشخصی هم فیلمها را انتخاب کرده یا جایزه می دهند.
به این سناریو دقت کنید:
سکانس 1- جانباز بسیار عزیزی که تمام هستی اش را فدای اسلام و میهن کرده (قید می کنم که خلط معنا نشود) روی تخت است و فقط شنوایی اش فعال است. رهبر انقلاب بالای سر ایشان است دستی بر سر وی می کشد و می گوید: خوشا به سعادتت تو بر دروازه ی بهشتی
سکانس 2- بهشت زهرا – پدر جانباز شهید و قبر وی
این فیلم به عنوان خوب مطلق جشنواره انتخاب شد!
چرا؟ آیا قصه ی بدیعی داشت؟
نگاه نویی داشت؟
پرداخت جدیدی داشت؟
فیلم خانه ای در کویر نیز که تلفیق چند پلان زیبای کلیپی و گاهی ناهمگون با یکدیگر بود به عنوان _ نگاه نو_ انتخاب شد!
یعنی صد و هشتاد درجه بر خلاف خود فیلم که اصلاً نگاه نویی محسوب نمی شد و کسل کننده بود!
1- خوشحالم که خودم فیلمم را در جشنواره شرکت ندادم
2- متاسفم که جشنواره های ما نیز مثل ادبیات ما ملوکانه شده است
3- برای معنی جشنواره متاسفم
4- برای معنی جایزه متاسفم که با صله اشتباه شده
5- برای معنای مستند متاسفم که دارد به سمت "ریفنشتال شدن" می رود
6- برای معنی مستند ساز متاسفم که با مدیحه سرا اشتباه شده
7- برای رهبری و نظام متاسفم که اینها با پاچه خواریهای مشمئذ کننده چهره آنها را نیز مسخ می کنند.